LOVE

LOVE

LOVE
LOVE

LOVE

LOVE

عشق3

برای تو می نویسم که عاشقانه میخوانی درد دلم را
برای تو مینویسم ،

برای تو که میدانم عاشقی یا در غم عشقت نشسته ای.

مینویسم تا بخوانی ، من با یک دنیا احساس نوشته ام ، تو نیز با چشمان خیست بخوان....

برای تو می نویسم که عاشقانه دفتر عشق را ورق میزنی

و آنچه که برای دلها مینویسم ، با یک عالمه احساس میخوانی....

صفحات دفتر عشق را یکی یکی ورق بزن ،

دفتری که صفحه به صفحه آن جای قطره های اشک در آن پیداست...

این قطره های اشک ، قطره های اشک من و آنهاییست که از ته دل متنهای مرا میخوانند....

بخوان همراه با همه ، من نیز می نویسم برای تو و برای همه....

دفتر عشق ، این دفتر کهنه که هر صفحه از آن با کلام عشق آغاز شده برای همه است ،

برای عاشقان وبرای آنهاییست که در غم از دست دادن عشق نشسته اند

و آنها که تنها در گوشه ای خسته اند...

دفتر عشق ، دفتریست که هیچگاه صفحات آن که همه از جنس دل است به پایان نمیرسد

اما شاید روزی این دستهایم خسته از نوشتن کلام عشق شود...

بخوان آنچه برای تو و برای همه عاشقان دفتر عشق نوشته ام....

بخوان تا من نیز عاشقانه برایت بنویسم...

ببین عشق چه غوغایی در این دفتر عشق به پا کرده....

دلی آدمی را دیوانه کرده ، یک عاشق را مجنون کرده ....

برای تو می نویسم که میدانم مثل منی ، همصدا با من ، و همنشین با اشک!

برای تو مینویسم که عاشقترینی ،

غمگینترینی

و یا شاید هم مثل خودمن

تنهاترینی

عشق2

وقتی که عاشقی، وقتی که تموم جاده های عالم برات ارزوی اومدن تک سواری رو زنده میکنه که با اومدنش اسمون ستاره بارون میشه و تو کولبارش نشونی جاده های ناتموم روداره....نشونی جاده ای که به هبوط بوته گل یاسی ختم میشه که سال های سال از عطرش مست بودی.....


پنجشنبه شبا حتی از غروب جمعه هم دلگیرتره، دلشوره داری.....یه هفته تموم چشم به راه اومدنش بودی و حالا دیر کرده. دلت بی قراری میکنه دوست داری راه بری و صلوات بفرستی، صدقه کنار بگذاری و دعای خیر کنی و اگر باز هم نیومد....رو به قبله بشینی، موهارو پریشون کنی و چشمارو خیس اشک انتظار و دعا کنی، دعا کنی که این جمعه جمعه موعود باشه....غروب های پنجشنبه دلهای گرفته و قلب های بی قرار راحت تر از چشم ها بهاری میشن. بعضی از پنجشنبه ها ارزو میکنی که ای کاش یه جایی بود دور از این شهر پر هیاهو یه گوشه دنج و خلوت که فقط اونایی که عاشق عشق بودند، نه عاشق یه معشوق فانی، اونهایی که هنوز هم توی این عصر شلوغ و پر از روزمرگی، نوای قلبشون رو میشنون نشونی اونجا رو داشتن !!!! اونوقت همه ی عاشقا پنجشنبه شب ها دست دلشون رو میگرفتن و می اومدن در محفلی که میزبانش هزاران نام داره و هزاران هزار لطف، تمام شب فقط نوای (( اللهم انی اسلک و...)) شنیده میشد و برای اومدنش ختم ((امن یجیب)) میگرفتیم و تا صبح با چشمانی اشک بار فریاد میزدیم((اللهم عظم البلا و برح الخفا)).

میدونم که اگه 313 قطره اشک، خالصانه و با عشق ریخته بشه، فرداش همون روز موعود....همون روزی که مسیحا نفسی سبز پوش می اید و همه ی بیمارها شفا میگیرن. همون روزی که راه عبورش پر از عطر اقاقیا میشه و یاس های عاشق برای جوانه زدن در زیر پاهاش با هم رقابت میکنن. روزی که عاشقای واقعیش اونایی که خرابشن می تونن خاک رهشو ببوسن.

محبوب من!
پنجشنبه بازم اومد و گذشت، پنجشنبه بازم گذشت و 313 قلب عاشق نبود که برای اومدنت اسمون چشاشو ابری کنه و ((امن یجیب)) بخونه،جمعه اومد و شما نیومدید تا برای زخم های کهنه دلامون مرحم و برای جاده های بی عبور عشق، رهگذر باشید!!

غروب جمعه بازم مثل دلگیره بازم باید یه هفته دیگه چشم انتظار باشیم!!!!!!

اینبار می خوام چشامو به اسمون بدم و از خورشید سرخ نیمه جون بخوام اگه پیشت اومد، به نیابت از تموم عاشقات بر خاک رهت بوسه بزنه

* التماس دعا بچه ها....*

عشق1

چگونه دست دلم را بگیرم ودر کنار

دلتنگیهایم قدم بزنم

در این خیابان

که پر از چراغ و چشمک ماشینهاست

...نه آقایان:

مسیر من با شما یکی نیست

از سرعت خود نکاهید

من آداب دلبری را نمی دانم


عشق

امـشبـ هـیچـی نـمے خـوآهـم !

نـه آغـوشـتـ رآ

نـه نـوازش عـآشقـآنـه اتـ رآ

نـه بـوسـه هـآے شـیریـنتـ...

فقـطـ بـیـآ

مےخـوآهـم تـآ سحـر بـه چشـمـآن زیبــــایتـ خیـره بـمــآنـم

هـمیـن کـآفـی استـ

بـرآے آرامـش قلبـــ بــی قـرآرم

تـو فقـط بـیــآ . . .